Thursday, August 23, 2007

تویی که نمی خوانی

نمی داند که می دانم او می نویسد .
به هزار زحمت پیدایش کردم کار سختی بود .تمام پست های این چند وقته اش را خواندم ،فاصله ی ما شاید در نظر بقیه چیزی کمتر از دراز کردن یک دست بنماید و من در تعجب توانایی رو به فزونی اش در رشد تند نویسی .و احساساست بی نهایت نوستالژیک اش.
دوست داشم یک لیوان شیر نسکافه برایش درست کنم که آن هم به علایق نوستالژیکش بر می گردد .مانند علاقه اش به فرهاد و شعر های دهه ی پنجاه بروم در بزنم و بنشینیم به گعده .اما گفتم شاید این طور بهتر باشد به روی خودمان نیاوریم که هم را می شناسیم .
دوست ندارم نصیحتت کنم یا واقعیتی را به رویت بیاورم که خودت سخت در حال انکارش هستی پس این پست نا تمام می ماند تویی که هیچ گاه نمی خوانی!!!

Wednesday, August 22, 2007

خداوند هر آن کس را که بخواهد عزت می بخشد و هر آن که را که بخواهد خوار خواهد کرد
یاد فیلم پنگوئن ها افتادم .یک جای فیلم که شیر های دریایی به پنگوئن ها حمله می کردند .صحنه در حدی دلخراش به تصویر کشیده شده که آدم ها دعا کنند خدا نسل شیر های دریایی را از روی زمین بردارد .در حالی که کسی دلش برای بچه ماهی هایی که شکارپنگوئن ها می شوند نمی سوزد و خنده دار است که نسل شیر های دریایی همین طوری بدون دعا هم دارد منقرض می شود !!! کارگردان عزیز می فرمودند که از شذت وجدان درد بعدها فیلمی در حمایت از این جانوران ساخته اند .
ما هم در دیدن مسایل اجتماعی دور وبرمان مثل یک مستند ساز عمل می کنیم وبستیگی دارد شخصیت اصلی که باشد !!!در حالی که از دور دستی برآتش این آشفته بازار گرفته ایم مثل مستند سازی که نقشی جز انتخاب سوژه ی محبوب ندارد .