تویی که نمی خوانی
نمی داند که می دانم او می نویسد .
به هزار زحمت پیدایش کردم کار سختی بود .تمام پست های این چند وقته اش را خواندم ،فاصله ی ما شاید در نظر بقیه چیزی کمتر از دراز کردن یک دست بنماید و من در تعجب توانایی رو به فزونی اش در رشد تند نویسی .و احساساست بی نهایت نوستالژیک اش.
دوست داشم یک لیوان شیر نسکافه برایش درست کنم که آن هم به علایق نوستالژیکش بر می گردد .مانند علاقه اش به فرهاد و شعر های دهه ی پنجاه بروم در بزنم و بنشینیم به گعده .اما گفتم شاید این طور بهتر باشد به روی خودمان نیاوریم که هم را می شناسیم .
دوست ندارم نصیحتت کنم یا واقعیتی را به رویت بیاورم که خودت سخت در حال انکارش هستی پس این پست نا تمام می ماند تویی که هیچ گاه نمی خوانی!!!