Thursday, March 30, 2006

تلخ ماندم، تلخ
مثل زهري كه چكيد از شب ظلماني شهر
مثل اندوه تو،
مثل گل سرخ
كه بدست طوفان
پرپر شد.
تلخ ماندم، تلخ
مثل عصري غمگين كه
ترا بر حاشيه اش پيدا كردم
و زمين را
- توپ گردان
پرت كردم
به دل ظلمت
تلخ ماندم، تلخ
ديوار از پنجره سر بيرون كرد
از دهانش
بوي خون مي آمد ...
خسرو گلسرخی
پ.ن
نوشتن مرض است و ظاهرا حال ما روبه بهبود _موجب مسرت دوستان _