Sunday, November 06, 2005

می دانی آقای مسئول عزيز ؟
من و تو قطعا خيلی فرق داريم و ايضا من و فرزند تو هم .می دانی تو حتی نمی توانی امنيت مرا از ميدان آزادی تا انقلاب تامين کنی اما قطعا می توانی امنيت صبيه محترم را در ماشين با راننده مطمئن از خانه تا دانشگاه (آن قديم تر ها می گفتيم مدرسه ) تامين کنی .اخر صبيه محترم شما را چه به گذر آزادی انقلاب ؟
می دانی خيلی تلخ است که نمی توانی برای امنيت من کاری بکنی آن هم در اين مسير که گويی برای نامگزاری شه يادش به آزادی تريلی های پر از تابوت پرچم پيچی شده به افتخار به دنبال می کشيد .نگو بسيجی نبودی و از اين حرف ها که به قولی شهدا ی اين مملکت بر خلاف زعم دوستان از مايملک غير قابل واگذازی بسيج و سپاه نيستند .کما کان که دين هم از مايملک ....
می دانيد شما فداکاری های بزرگ کرديد شما خلا طبقاتی به وجود امده در ۲۶ سال پيش را به سختی با تلاش بسيار با بريدن از اين جا که ما به آن تعلق داريم و با بريدن از هويت فرهنگی ـ اقتصادی تان با از دست دادن مفهوم هويت اجتماعی تان پر کرديد .چزی که حداقل يک نسل طول می کشد تا فرزندانتان در آن هویت جا بيفتناد و رفتار های مطابق با آن را ابراز کنند .
می دانيد
......
پ.ن :
شايد در همين راستا يک مطلب خوب نوشتم (شايد )


يا حق