Tuesday, August 23, 2005

yek mghdar tangi del

آيه های قشنگ و روشن او
پشت يک کوچه خاطره جا ماند
پاکی دست هاي کودکی ام
زير باران تلخ می پژمرد
شانه هايم چو بيد می لرزد
زير اين تکه های تنهايی
خوب اماهنوز می دانم
که چه روزي تو می آيی
زير مهتاب روشن خورشيد
آن کتاب عزيز در دستت
بچه گانه سرم به دامانت
کودکانه ميان آغوشت
باز در دست های کوچک من
آيه های قشنگ مي کاری
ياحق